کد مطلب:227809 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:255

شورش های علویان
«ابوالسرایا»، «محمد بن ابراهیم بن اسماعیل طباطبا بن ابراهیم بن حسن بن حسن علی بن ابیطالب علیه السلام» را در راه حجاز [1] ملاقات كرد و با او وعده گذاشت كه مردم را به بیعت او فراخواند و او در روز 10 جمادی الاول سال 199 در كوفه خود را ظاهر ساخت. چون روز میعاد شد، محمد بن ابراهیم در كوفه خروج كرد و علی بن عبدالله بن حسین بن علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام با او بود. مردم كوفه گرد او جمع



[ صفحه 51]



شدند و با او بیعت كردند. از طرف دیگر، ابوالسرایا با غلامان خویش از خارج كوفه مردم را به یاری خاندان پیامبر و خونخواهی شهیدان آل محمد صلی الله علیه و آله دعوت و تحریض كرد و روز موعود با جماعتی كه گرد آمده بود، وارد كوفه شد. در این هنگام، محمد بن ابراهیم بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و مردم را به بیعت خویش طلبید و عهد كرد كه در میان مردم به قانون كتاب و سنت عمل كند و جانب امر به معروف و نهی از منكر را فرونگذارد. [2] .

لشكریان ابوالسرایا (كه روزی در میان حزب مأمون [3] جای داشت) با هر سپاهی كه روبه رو می شدند، آن را تارومار می كرند و به هر شهری كه می رسیدند، آن جا را تسخیر می كردند. [4] .

می گویند در نبرد ابوالسرایا دویست هزار تن از یاران سلطان كشته شدند؛ در حالی كه از روز قیام تا روز گردن زدنش بیش از ده ماه طول نكشید. همچنین محمد بن ابراهیم در جنگ دوم مجروح گردید و بر اثر این جراحت شهید شد.

همین قیام محمد بن ابراهیم است كه «ابوالفرج» از «جابر جعفی» روایت كرده است كه حضرت امام محمد باقر علیه السلام از خروج او خبر دادند و فرمودند:



[ صفحه 52]



در سال 199 مردی از ما اهل بیت بر منبر كوفه خطبه می خواند، كه خداوند به وجود او به ملائكه مباهات می كند. [5] .

از سخن امام در حق محمد بن ابراهیم طباطبا دانسته می شود كه قیام وی برحق و برای حق بوده و این كه با مردم پیمان بسته است كه به كتاب و سنت عمل كند، مسلما این كار را می كرد و تصمیم داشت پس از پیروزی كامل، امامت را به دست امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بسپارد؛ پس در حقیقت او داعی امام رضا علیه السلام بوده است.


[1] - ابوالسرايا به مزار امام حسين عليه السلام آمد، زيرا مزار امام حسين پايگاه انقلاب ها و پناهگاه انقلابي ها بود (امامان شيعه و جنبش هاي مكتبي، مدرسي، ص 255 ).

[2] امام در عينيت جامعه، محمدرضا حكيمي، صص 54 - 53.

[3] تاريخ طبري ج 10، ص 236.

[4] زندگي سياسي هشتمين امام، جعفر مرتضي، ص 122.

[5] تتمة المنتهي، ص 193.